جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زخغلوه

زغلول

زغلول
جوجه کبوتر، بچه گوسپند یا شتر، کودک ناتوان، سبک چابک طفل کودک، سبک چابک جمع زغالیل
فرهنگ لغت هوشیار

زخلوط

زخلوط
مرد ناکس و فرومایه. لغتی است در زحلوط با حاء مهمله و شاید لغت اخیر صواب باشد. (منتهی الارب) (از محیطالمحیط) (از متن اللغه). مرد ناکس و فرومایه. (ناظم الاطباء). این لغت را ابن عباد با خاء معجمه ضبط کرده است. (از ترجمه قاموس)
لغت نامه دهخدا

زغلول

زغلول
مرد سبک، کودک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: کیف زغلولک، اذا سالوه ُ عن صغیره. ج، زغالیل. (اقرب الموارد). رجوع به زغالیل شود
لغت نامه دهخدا

زغلول

زغلول
احمد فتحی پاشا ابن الشیخ ابراهیم زغلول. ازنوابغ مصر است در قضاء. وی به سال 1279 هجری قمری در ابیان یکی از قرای مصر متولد شد. پدر و مادرش نخست او را فتح الله صبری نام نهادند، پس از آن در مدرسه نامش به احمد فتحی تغییر کرد. وی ابتدا در مدارس مصر تحصیل کرد و سپس در فرانسه به تحصیل علم حقوق پرداخت، آنگاه به قاهره بازگشت و تا پایان عمر در مشاغل مختلف خدمت کرد و در سال 1332 هجری قمری1914/ میلادی در قاهره درگذشت. او راست: المحامات فی الحقوق. شرح قانون مدنی. رساله فی التزویر. التربیهالعامه. و همچنین ترجمه های زیر از فرانسه به عربی: اصول الشرائع لبنتام. خواطر و سوانح فی الاسلام. روح الاجتماع. سرتطور الامم. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 59). و رجوع به معجم المطبوعات شود
لغت نامه دهخدا

زغلمه

زغلمه
گمان و وهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کینه و دشمن دلی. (منتهی الارب) (آنندراج). کینه و دشمنی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

زغلجه

زغلجه
بدخلقی و تندخویی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا