جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ریزه بین

ریزه چین

ریزه چین
که قطعات خرد چیزی را بچیند و بردارد. ریزه خوار. (یادداشت مؤلف) :
جرعه خوار ساغر فکر بلند از تشنگی
ریزه چین سفرۀ راز منند از ناشتا.
خاقانی.
رومیان هندوان پیشۀ او
چینیان ریزه چین تیشۀ او.
نظامی.
رجوع به ریزه خوار شود
لغت نامه دهخدا

ریز بینی

ریز بینی
موجودات ذره بینی که به وسیله ریز بین (میکروسکوپ) قابل رویتند
ریز بینی
فرهنگ لغت هوشیار

تیره بین

تیره بین
تیره بصر. کور، نابخرد. نادان. نامدرک. که از فهم حقیقت عاجز بود:
وگر زآنکه جانی بود تیره بین
نه آرایش داد داند نه دین.
اسدی (گرشاسب نامه).
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

ریزه چینی

ریزه چینی
عمل و صفت ریزه چین. رجوع به ریزه چین شود
لغت نامه دهخدا

دیزه جین

دیزه جین
دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان. با 314 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

راه بین

راه بین
که راه بیند، رهشناس و مجرب که راه بازشناسد:
بپرسید از زال زر موبدی
ازین تیزهش راهبین بخردی،
فردوسی،
گرمرد راهبین شده ای عیب کس مکن
از زاغ، چشم بین و ز طاووس پرنگر،
سعدی
لغت نامه دهخدا