جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رویارویی

روبارویی

روبارویی
تقابل، مقابله، روبرو شدن، رجوع به روباروی شود
لغت نامه دهخدا

رویاروی

رویاروی
بَرابَرِ هَم، رو بِه رو، روی دَر روی، روبارو، رو دَر رو
رویاروی
فرهنگ فارسی عمید

رویاروی

رویاروی
مواجه و روبروی و مقابل، (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف) :
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی،
حنظلۀ بادغیسی،
خوبیش از بهار زیباروی
خانه و باغ برده رویاروی،
نظامی
لغت نامه دهخدا

روباروی

روباروی
روبرو، مقابل، مواجه، (ناظم الاطباء)، محاذی: و شرغ با سکجکت روباروی است، (تاریخ بخارا ص 16)،
حمله روباروی باید کرد چون شیر عرین
روبه آسا چند از این در هر پسی دستان و فن،
اثیر اخسیکتی،
قُباله، روباروی، رأیته قَبیلاً، یعنی روباروی و آشکارا دیدم او را، (منتهی الارب)، و رجوع به روبرو و روبارو شود
لغت نامه دهخدا