معنی روی آور - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با روی آور
روی آور
- روی آور
- روی آورنده. روکننده. توجه کننده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به روی آوردن شود
لغت نامه دهخدا
خوی آور
- خوی آور
- عرق آور، مُعَرَّق. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف) : هش، اسب بسیار خوی آور. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
راه آور
- راه آور
- چیزی که کسی از سفر برای خویشان و دوستان آورد سوغات هدیه نورهان
فرهنگ لغت هوشیار
رنگ آور
- رنگ آور
- کسیکه هر دم خود را به شیوه و رنگی در آورد، فریبنده محیل
فرهنگ لغت هوشیار