معنی روز خوش - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با روز خوش
روز خوش
- روز خوش
- کنایه از ایام جوانی است. (برهان قاطع). جوانی و ایام صحت. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
روز خون
- روز خون
- تاخت ناگهانی بر سر دشمن در روز مقابل شبخون شبیخون
فرهنگ لغت هوشیار
روز خسب
- روز خسب
- آنکه در روز بخوابد کاهل تنبل سست در کارها. یا روز خسب شبخیز. عابد و زاهد ریایی، دزد راهزن، شبرو
فرهنگ لغت هوشیار
خوش خوش
- خوش خوش
- کنایه از از روی خوشی
کم کم، به تدریج و تأنّی، مُتَدَرِّج، رَفتِه رَفتِه، اَندَک اَندَک، خُوش خُوشَک، کَم کَم، پِلِّه پِلِّه، جَسته جَسته
فرهنگ فارسی عمید