شو و آی شو و آی آی و شو. آمد و شد. (یادداشت مؤلف) : تا کی این رنج ره و گرد سفر وین تکاپوی دراز و شو و آی. فرخی. نیز در بیشه و در دشت همانا نبود باز را از پی مرغان شکاری شو و آی. فرخی لغت نامه دهخدا
رفت و آی رفت و آی اختلاف. (یادداشت مؤلف). رفت و آمد. (تحفۀ اهل بخارا). رجوع به رفت و آمد شود لغت نامه دهخدا