رهبری. عمل راهبر. هدایت و دلالت و راهنمایی. (ناظم الاطباء). دلاله. (دهار) : ندهد خدای عرش درین خانه راهت مگر به راهبری حیدر. ناصرخسرو. - راهبری کردن، رهبری کردن. رهبر و راهنما شدن: تخشیف، راهبری کردن کسی را. ختع، راهبری کردن در تاریکی شب. (منتهی الارب). - راهبری نمودن، راهنمایی کردن و راه نمودن و هدایت کردن. (ناظم الاطباء). - ، پند گفتن. (ناظم الاطباء)
دست کودک یا شخص بیمار و علیل را گرفتن و او را گردش دادن، کودک را در بغل گرفتن و گردش دادن، به رفتار در آوردن، راه جستن و راه یافتن و پی بردن به جایی یا چیزی