در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مِثال چو کردی «رامش جان» را روانه / ز رامش، جان فدا کردی زمانه (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
نام نواییست از مصنفات باربد جهرمی شیرازی که سالار بار پرویز بود. (آنندراج) (انجمن آرا). نام نوایی است. (از برهان) (منتخب اللغات) (دهار) (شرفنامۀ منیری). نام لحن هشتم از سی لحن باربد. (برهان). نام نوایی است از موسیقی. (ناظم الاطباء) : چو کردی رامش جان را روانه ز رامش جان فدا کردی زمانه. نظامی (از آنندراج). مغنی ره رامش جان بساز نوازش کنم زان ره دلنواز. نظامی
برندۀ رامش. برنده شادی و عشرت. بهره مند از خوشی. خوشحال و مسرور و محظوظ که از رامش بهره برد: یکی هاتف از خانه آواز داد چو رامشگری نزد رامش بری. منوچهری. ، برندۀ رامش. از میان بردارندۀ خوشی و شادی و طرب. زدایندۀ شادمانی و عشرت