جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دیدمانیک

دردمانی

دردمانی
دردمندی. در دم گرفتن، دارای درد، بیمار مریض علیل
دردمانی
فرهنگ لغت هوشیار

دیلمانی

دیلمانی
منسوب است به دیلمان که قریه ای است از قرای اصفهان. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

دیدبانی

دیدبانی
عمل دیدبان:
چو آن سرو روان شد کاروانی
ز تاک سرو میکن دیدبانی.
حافظ
لغت نامه دهخدا