معنی دوگانگی - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با دوگانگی
دوگانگی
- دوگانگی
- تغایر. مغایرت. اختلاف. دوگونگی. مقابل یگانگی. مقابل وحدت:
بر سبوی دوگانگی زن سنگ
تا ز خمی برآیدت ده رنگ.
اوحدی.
و رجوع به دوگانه شود
لغت نامه دهخدا
دودانگی
- دودانگی
- دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. واقع در 9 هزارگزی باختر بم با 153 تن سکنه. آب آن از رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دوگانی
- دوگانی
- منسوب به دوگان. دوتایی:
من از تو همی مال توزیع خواهم
بدین خاصگانت یگانی دوگانی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
بیگانگی
- بیگانگی
- حالت و کیفیت بیگانه عم آشنایی، عدم خویشاوندی. بیگانه غریب ناآشنا مقابل یگانه آشنا خودی، خارجی اجنبی
فرهنگ لغت هوشیار