جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دست نخوردگی

دست نخوردگی

دست نخوردگی
حالت و چگونگی دست نخورده. سلامت، بکری
لغت نامه دهخدا

دست خوردگی

دست خوردگی
حالت و چگونگی دست خورده. دست خورده بودن. رجوع به دست خورده و دست خوردن شود
لغت نامه دهخدا

دست پروردگی

دست پروردگی
حالت و چگونگی دست پرورده. دست پرورده بودن. تربیت شده بودن تحت نظر کسی. رجوع به دست پرورد و دست پرورده شود
لغت نامه دهخدا