جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با درآیگاه

درآگاه

درآگاه
قریه ای است سه فرسنگی میانۀ جنوب و شرق خشن آباد. (فارسنامۀ ناصری). نام یکی از دهستانهای پنجگانه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس. این دهستان در جنوب حاجی آباد واقع و محدود است، از شمال به دهستان طارم، از خاور به دهستان فارعان از جنوب به دهستان فین، از مغرب به دهستان داراب. آب آن از قنات و رودخانه، و راه آن مالرو است. این دهستان از 47 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 5400 تن است. مرکز دهستان قریۀ درآگاه می باشد و قرای مهم آن عبارتند: از خوشن آباد، باینوج، چاگونو، حاجی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

درآینده

درآینده
نعت فاعلی از درآمدن. داخل شونده. واردشونده. بدرون آینده. داخل. (دهار). سالک. میخَط. (منتهی الارب). وارد. (دهار). هادف. (منتهی الارب) :
خورشید سپهر و کرم و جود و سخائی
نور تو درآینده ز هر روزن و هر در.
سوزنی.
جاحر، درآینده به سوراخ و نهان جای. خشیف، مندمج، درآینده در چیزی. سَدّ، درآینده میان دو چیز. کارع، درآینده در آب. مفجر، وقت فجر درآینده. هجوم، ناگاه درآینده بر کسی. هکم، بی باکانه در کار بی فایده درآینده، فرورنده: أهضم، شکم باریک و درآینده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

دره گاه

دره گاه
ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

درودگاه

درودگاه
قریه ای است میانۀ دو رود خانه دالکی و خشت افتا، ده فرسخی جنوبی زیراه. (فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان زیراه بخش برازجان شهرستان بوشهر. واقع در 12هزارگزی شمال باختری برازجان بین رود خانه شاپور ودالکی، با 1269 تن سکنه. آب آن از رود خانه دالکی وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

گریگاه

گریگاه
جایی در دیگ بریان پلو که محاذی گردن گوسفند بریان باشد
گریگاه
فرهنگ لغت هوشیار