جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خواه ناخواه

خواه ناخواه

خواه ناخواه
خواه نخواهی طوعا اوکرها بمیل و بر خلاف میل
خواه ناخواه
فرهنگ لغت هوشیار

خواه ناخواه

خواه ناخواه
آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، لامَحالِه، بِه ناچار، بِه ضَرورَت، لابُدّ، ناگُزِر، ناگُزیر، لاجَرَم، چار و ناچار، خوٰاه و ناخوٰاه، ناگُزِران، خوٰاهی نَخوٰاهی، ناگُزَرد، ناچار، کام ناکام، لاعَلاج، ناکام و کام
خواه ناخواه
فرهنگ فارسی عمید

خواه و ناخواه

خواه و ناخواه
آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، لامَحالِه، کام ناکام، خوٰاه ناخوٰاه، ناگُزِر، لاجَرَم، ناگُزَرد، بِه ضَرورَت، ناگُزیر، لابُدّ، ناکام و کام، چار و ناچار، ناچار، بِه ناچار، خوٰاهی نَخوٰاهی، ناگُزِران، لاعَلاج
خواه و ناخواه
فرهنگ فارسی عمید

خواه و ناخواه

خواه و ناخواه
طوعاً ام کرهاً. کام و ناکام. چار و ناچار. (یادداشت بخط مؤلف). برخلاف یا موافق میل و خواهش و رضا
لغت نامه دهخدا

خواه مخواه

خواه مخواه
راضی و ناراضی، البته. یقیناً. بلاشک، بهر جهت. (ناظم الاطباء) ، خواه ناخواه
لغت نامه دهخدا