جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خدا نشناسی

خدانشناسی

خدانشناسی
عمل خدانشناس. کنایه از بی ایمانی و بی اعتقادی از خدا بیخبری است
لغت نامه دهخدا

خدای شناسی

خدای شناسی
خداشناسی. عمل خداشناس. معرفت اله:
آیینۀ خدای شناسی دل است و بس
و آیینۀ خدای شناس گرفته زنگ.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

خدانشناس

خدانشناس
غیر عارف به معرفت خداوندی، آنکه ایزد تعالی را نشناسد
خدانشناس
فرهنگ لغت هوشیار

خدانشناس

خدانشناس
غیرعارف بمعرفت خدای. آنکه ایزد تعالی را نشناسد، از خدا بی خبر. بی اعتقاد بخدا. نامؤمن: فلانی مردی خدانشناس است مرد خدانشناس را نباید به مسجد راه داد، از خدانشناس بترس، کنایه از اطفال و زنان. کنایه از اولاد و فرزندان. چون: یک مشت نان شناس خدانشناس دور مرا گرفته اند در اینجا مقصود از ’نان شناس’ و ’خدانشناس’ زن و فرزند است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا