چلمن چلمن چِل. در تداول عامه، کسی که زود فریب خورد. گول. در اصطلاح عوام، مرادف پخمه و پپه و پفیوز است. فریب خوار. آنکه به فریب مال وی توان ستد. غَیّی. نادان. سفیه. ابله. هپل هپو. ضعیف عقل. دبنگ. هالو. خل. و رجوع به پخمه و پپه و چل و چلمنی شود لغت نامه دهخدا
چلمن چلمن بی حال، بی دست وپا، دست وپاچلفتی، سست، سست عنصر، نالایقمتضاد: زبروزرنگ، ابله، بله، پخمه، کم عقل، کانامتضاد: باهوش، عاقل فرهنگ واژه مترادف متضاد
کلمن کلمن در فارسی کلمن و کلمن گویند تازی گشته چهارمین کوده وات که از ک ل م ن پدید آمده صورت چهارم از صور هشتگانه ابجدی فرهنگ لغت هوشیار