نخود، ماش، عدس، باقلا و امثال آن را گویند. (برهان قاطع) ، آن قسمت از توابین که خشک است چون فلفل و دارچین و زیره نه تر چون پیاز و سیر. افحاء. (دستوراللغه). خشک ابزار. خشک اوزار، خاگینه. (آنندراج)
چشم افسای. با چشم فریب دهنده. افسونگر با چشم: چو داد اندیشۀ جادو دماغم زچشم افسای آن لعبت فراغم. نظامی. فسونسازان که از مه مهره سازند بچشم افسای همت حقه بازند. نظامی. و زهرات دنیا اگرچه سخت فریبنده و چشم افسای خرد است... (مرزبان نامه)