جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چاه کن

چاه کن

چاه کن
کسی که پیشه اش کندن چاه یا لای روبی کاریز است، چاه کن، مقنی، کسی که چاه مستراح را خالی می کند، بیشتر در معنای دوم استفاده می شود
چاه کن
فرهنگ فارسی عمید

چاه بن

چاه بن
تک چاه. (آنندراج). بن چاه. ته چاه:
بدین چاه در آب سرد است و خوش
بفرمای تا من بوم آبکش
که هستند با من پرستنده مرد
کزین چاه بن برکشند آب سرد.
فردوسی.
پس آن به که غوکان در این چاه بن
نگویند از موج دریا سخن.
میرخسرو
لغت نامه دهخدا

چاه کش

چاه کش
چاهی به نخشب که حکیم بن عطا از آن ماهی برآورد. رجوع به حکیم بن عطا و ماه سیام و ماه کاشغر و ماه کش و کش شود
لغت نامه دهخدا

چاه کز

چاه کز
مؤلف مرآت البلدان نویسد ’یکی از منازل عرض راه هرات به قندهار است که در خاک افغانستان، در چهارده فرسخی فراه و سمت جنوب شرقی آن واقع شده. آبادانی ندارد، هوایش در تابستان بشدت گرم میشود و در سنوات خشکسالی شدت حرارت هوا و وزش باد سام مسافرین را تلف میکند وآبش تلخ و شور است’ (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا

چاه کز

چاه کز
ده کوچکی است از دهستان آبادۀ طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 36 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقع شده و 18 تن سکنه دارد که از طایفۀ قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

چاه کج

چاه کج
دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 53 هزارگزی شمال خاوری قاین برسر راه بزن آباد به جنگل واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 154 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شلغم و چغندر، شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا