جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چادربند

چاربند

چاربند
چهاربند، برای مِثال برون جسته از کندۀ چاربند / فرس رانده بر هفت چرخ بلند (نظامی۵ - ۷۵۰)
چاربند
فرهنگ فارسی عمید

چاربند

چاربند
کنایه از دنیا و عالم باشد. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از عناصر اربعه میباشد. (آنندراج) :
برون جست از این گنبد چاربند
فرس راند بر هفت چرخ بلند.
نظامی.
، چهار مفصل که دو دست و دو پای را به تن پیوندد. مفصل دو دست و دو پا که به تنه پیوندند. پیوند گاه چهارگانه تنه به دو دست و دو پا. مجموع مفاصل دو دست و دو پا که به تنه پیوندند. مفصل دو پای از طرف زیرین و مفصل دو دست هم از بالا. مجموع پیوندگاه دوپا و دو دست به تن. چارپیوند گاه دو دست و دو پا به تنه، ریسمان یا طنابی که سوار کار را بر اسب بندند. چاربندی:
به جوی زر نیازمندی چند
هفت قفلی و چاربندی چند.
نظامی (هفت پیکر).
بِه کزین رهزنان کناره کنی
بر خود این چاربند پاره کنی.
نظامی (هفت پیکر).
، میان کمر. (ناظم الاطباء).
- چاربند قایم، در ورزش،فرمانی است که استاد ورزش به ورزش کنندگان دهد
لغت نامه دهخدا

چاربندی

چاربندی
توبره پشتی که چهار بند دارد و مسافران پیاده و روستاییان آنرا بپشت خود بندند
فرهنگ لغت هوشیار

جادوبند

جادوبند
کسی که سِحر را از کار بیندازد، چیزی که سِحر را باطل کند، کنایه از بسیار زیبا، برای مِثال دلفریبی به غمزه جادوبند / گل رخی قامتش چو سرو بلند (نظامی۴ - ۶۵۷)
جادوبند
فرهنگ فارسی عمید

چاربندی

چاربندی
چهاربندی، توبره پشتی که چهاربند دارد و بعضی از مسافران پیاده و دهقانان به پشت خود می بندند
چاربندی
فرهنگ فارسی عمید

چهاربند

چهاربند
چهارمفصل، دو مفصل دست و دو مفصل زانو، کنایه از چهارعنصرست، کنایه از دنیا و عالم است. رجوع به چاربند شود
لغت نامه دهخدا

قرادربند

قرادربند
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. واقع در 22000گزی شمال خاوری خسروآباد و 8000 گزی شوسۀ بیجار به همدان. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور سردسیر و سکنۀ آن 280 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان، قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا