جان باختن جان باختن جان خود را از دست دادن، جان سپردنکنایه از جان را در راه کسی یا چیزی فدا کردن فرهنگ فارسی عمید
نانواخته نانواخته نوازش ناشده. نوازش ندیده، نانوازیده. مقابل نواخته. رجوع به نواخته شود لغت نامه دهخدا