بانگ کنان، فریادکنان، ریسمانی را گویند که در ایام عید نوروز ازجای بلند یا شاخ درختی آویزند و زنان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند، (برهان قاطع)، تاب بازی کودکان، تاب، دوداءه، ارجوحه، مرجوحه، بازپیچ، (منتهی الارب) : دوّدالغلام بر بانوج نشسته و بر هوا رفت و آمد نمود، تدوید، بر بانوج نشستن و بر هوا رفت و آمدنمودن، زحلوقه، بانوج چوبین که آن را بر جایی بلند نهند و کودکان بر دو طرف آن نشینند، (منتهی الارب)
دهی جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران که در 29 هزارگزی شمال راه شوسۀ کرج به قزوین واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 170 تن سکنه دارد. آبش از رود کردان. محصولش غلات، باغات میوه و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است و از طریق کردان ماشین هم می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)