معنی پیکر گونه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با پیکر گونه
دیگر گونه
- دیگر گونه
- رنگ دیگر، جور دیگر طور دیگر نوع دیگر، سرنگون واژگون، مغشوش مضطرب شوریده
فرهنگ لغت هوشیار
یک گونه
- یک گونه
- یک نوع و یک رنگ. (آنندراج). دارای یک رنگ و یک قسم و یک جنس. (ناظم الاطباء). و رجوع به یک قسم شود
لغت نامه دهخدا