نزدیک آینده جلو آینده، اقدام کننده مقام: متکلف پیش آینده بکاری که افزون باشد از حاجت، مترقی، متجاوز، رخ دهنده حادث شونده، آینده مستقبل: پیدا کردن آنکه این جبناننده چیزی نبود عقلی و متغیر و ناشونده و از حال اکنون و گذشته و پیش آینده خبر نادارنده
مقبل. مقدم. نزدیک آینده. متصدی. (منتهی الارب). مترقی. متجاوز. رخ دهنده: متکلف، پیش آینده بکاری که افزون باشد از حاجت. مستمیت، پیش آینده به جنگ. کابح، پیش آینده ازآن چیز که فال بد می گیری از وی. میتاح، پیش آینده مردم را به بدی. (منتهی الارب). رجوع به پیش آمدن شود
پیشاوند. مقابل پس آوند. لاحقه. مزید مقدم، مزید مقدمی که پیش از کلمه درآید و معنی آن کلمه را دگرگون سازد و آن جز از حرف اضافه باشد چون بر. در. اندر. فرا. فراز. فرو. و جز آن. نیز رجوع به پیشاوند شود
نام قدیم پِکن پایتخت قدیمی چین. امروزه کرسی (هوپه) ، در جوار دیوار عظیم چین، دارای 800000 تن سکنه و رصدخانه و کتابخانه ها و ابنیۀ زیبا. پی پینگ سابقاً دارای چند قسمت مشخص بود: شهر خارجی یا شهر چینی،شهر داخلی یا شهر تاتاری یا منچو، شهر زرد یا شهر امپراتوری، شهر سرخ یا حرم، که در آنجا قصر امپراطور بود. این شهر در 1860 میلادی بدست فرانسویان و انگلیسیان سپس در 1900 بسرعت توسط دول اروپائی اشغال گردید