جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پهرست

پهرست

پهرست
ده کوچکی است از دهستان بیرم، بخش گاوبندی شهرستان لار، واقع در 91 هزارگزی شمال خاوری گاوبندی. دارای 20 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

فهرست

فهرست
بخشی در اول یا انتهای کتاب، مجله و مانند آنکه به طور اجمالی عناوین، موضوعات و مطالب را شرح می دهد
فهرست
فرهنگ فارسی عمید

فهرست

فهرست
راهنمای کتاب که در آن فصل ها و موضوعات کتاب و صفحات مربوط به آنها در آن نوشته است، صورت اسامی چیزی
فرهنگ فارسی معین

فهرست

فهرست
معرب آن نیز استاد و استاذ، اوستاد. اُستا. اوستا (مخفف اوستاد). ماهر. بامهارت. صاحب مهارت. حاذق. (دهار) (ربنجنی) :
از غایت بی ننگی و از حرص گدائی
استادتر از وی همه این یافه درایان.
سوزنی.
ز گوهر سفتن استادان هراسند
که قیمت مندی گوهر شناسند.
نظامی.
حاذق، سخت استاد. (ربنجنی).
- استاد شدن، ماهر شدن. حذق. حذاق. ثقف.
- استاد کردن، ماهر کردن.
لغت نامه دهخدا