معنی پاره پارگی - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با پاره پارگی
پاره پاره
- پاره پاره
- جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، پاره پار، پارپار، تکه تکه، لَخت لَخت، ریش ریش
فرهنگ فارسی عمید
پاره پاره
- پاره پاره
- از همه جا دریده، قطعه قطعه، تکه تکه، اندک اندک، رفته رفته، کم کم
فرهنگ فارسی معین