حالت و چگونگی بی گمان. بی شکی و بی ظنی. (ناظم الاطباء). پاک از ریب و شک. اطمینان. یقن. یقین. (یادداشت مؤلف) : همه بی گمانی بدست آوریم از آن به که ایدر درنگ آوریم. فردوسی. - بی گمانی کردن روان از چیزی، خالی کردن از آن: وزان پس همه شادمانی کنید ز بدها روان بی گمانی کنید. فردوسی. و رجوع به گمان شود