جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بی سویه

بی رویه

بی رویه
مُرَکَّب اَز: بی + رویّه، بی اندیشه و فکر. ناسگالیده. بی تفکر. رجوع به رویّه شود، بی خوف و خدانترس، که در آن امان و امنیت نیست. رجوع به زینهار شود
لغت نامه دهخدا

بی سوسه

بی سوسه
مُرَکَّب اَز: بی + سوسه، بی حیله. بدون شیله پیله. روراست: معاملۀ بی سوسه، معامله ای که در او هیچ حقه و تزویر نباشد. (از یادداشت مؤلف)، رجوع به سوسه شود
لغت نامه دهخدا