بی وایه بی وایه مُرَکَّب اَز: بی + وایه، بی ملجاء. بی پناه. (یادداشت مؤلف) ، بی ضرورت و بدون لزوم و حاجت. (ناظم الاطباء)، شاید وای و وایه (وای + هَ) صورتی باشد از ’بای’ ریشه مضارع مصدر بایستن لغت نامه دهخدا
بی پایه بی پایه بی اساس، بی ربط، پوچ، سست، واهیمتضاد: اساسمند، موثق، دروغ، کذب فرهنگ واژه مترادف متضاد