معنی بی بیم - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با بی بیم
بی سیم
بی سیم
دستگاه فرستنده امواج الکترو مغناطیسی که بدون نیاز به ارتباط از راه سیم کار می کند
فرهنگ فارسی معین
بی سیم
بی سیم
دستگاهی که امواج صوت را بدون سیم از محلی به محل دیگر انتقال می دهد، ویژگی چنین دستگاهی مثلاً تلفن بی سیم، تلگراف بی سیم
فرهنگ فارسی عمید
بی سیم
بی سیم
مُرَکَّب اَز: بی + سیم = نقرۀ مسکوک، بی پول، (یادداشت مؤلف) : عاشقان بی سیم را شب خوش که هرکه را این نسیم باید دست و دامن پرسیم شاید، (از مقامات حریری)
لغت نامه دهخدا
بی بی
بی بی
مادربزرگ، از ورق های بازی با نقش یک زن بر روی آن، بانو
فرهنگ فارسی عمید
بی بی
بی بی
کدبانو، مادربزرگ، از خال های ورق که میان شاه و سرباز جای دارد
فرهنگ فارسی معین
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.