کلمه تشبیه است. (آنندراج). مثل. نظیر. شبیه. مانند. بماننده. برسان. بسان. چون. همچون. چنو. رجوع به مانند شود: به رای و بگفتار نیکی گمان نبینی بمانند او در زمان. فردوسی. چو این هرسه هم زین پدر مادرند چرا نه بمانند یکدیگرند. میرخسرو (از آنندراج)
مخفف هم مانند است که به معنی شبیه و نظیر و مانند یکدیگر باشد. (برهان). نیز مرخم هماننده است: به رای و به گفتار و نیکی گمان نبینی همانند او در زمان. فردوسی. ز کارآزموده گزیده مهان همانند تو نیست اندر جهان. فردوسی. مرا با صنوبر همانند کردی به قد و به رخ با ستاره برابر. فرخی. که از چهر و بالا و فرّ و شکوه همانند او کس نبد زآن گروه. اسدی. همانند بس یابی از مردمان ولیکن درستی نباشد همان. اسدی. ای خوب نهال ار ز خرد بار نگیری با بید و سپیدار همانند و همالی. ناصرخسرو. رجوع به هماننده شود