جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بستان کاری

بستان کار

بستان کار
باغبان. آنکه مباشر کار باغ، بستان و بوستان باشد.
لغت نامه دهخدا

بستان کار

بستان کار
داین. (واژه های نو فرهنگستان ایران). طلبکار مقابل بدهکار و مدیون و مقروض. (دزی ج 1 ص 83).
- بستانکار با وثیقه، بستانکاری که طلبش بوسیلۀ وثیقه تضمین شده باشد. (فرهنگ فارسی معین).
- بستانکار عادی، بستانکاری که وثیقه ندارد و حق تقدمی هم ندارد. غریم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

استاد کاری

استاد کاری
عمل استادکار مهارت تسلط و استادی در صنعتی یا حرفه ای، کارفرمایی
استاد کاری
فرهنگ لغت هوشیار

گستاخ کاری

گستاخ کاری
از روی بی باکی و بی پروایی کاری را انجام دادن، برای مِثال غرور جوانی چو از سر نشست / ز گستاخ کاری فروشوی دست (نظامی5 - ۷۵۶)
گستاخ کاری
فرهنگ فارسی عمید