جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بازگوکردن

بازگو کردن

بازگو کردن
سخنی را تکرار کردن، سخن گفته را دوباره گفتن
بازگو کردن
فرهنگ فارسی عمید

بازی کردن

بازی کردن
سر گرم شدن ببازی، مشغول شدن بچیزی سر گرم شدن بچیزی گذراندن وقت، قمار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

بازی کردن

بازی کردن
چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سر گرم ساختن، به تفنن کاری کردن، قمار کردن، کاری به قصد تفریح یا ورزش انجام دادن
بازی کردن
فرهنگ فارسی عمید

بازی کردن

بازی کردن
سرگرم شدن به بازی، مشغول شدن به چیزی برای گذراندن وقت، قمار کردن
بازی کردن
فرهنگ فارسی معین