جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با باز نمود

باز نمودن

باز نمودن
تشریح کردن، توضیح دادن، شرح دادن، نشان دادن، بیان کردن، تبیین کردن، شناساندن، نشان دادن، گزارش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

بازنمودن

بازنمودن
وانمود کردن، نشان دادن، دوباره نشان دادن، شرح دادن، بیان کردن
بازنمودن
فرهنگ فارسی عمید

بازنمودن

بازنمودن
دوباره نمودن. (ناظم الاطباء). دوباره نشان دادن:
رخی کزو متصور نمیشود آرام
چرا نمودی و دیگر نمی نمائی باز.
سعدی (بدایع).
لغت نامه دهخدا

بان نخود

بان نخود
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 15 هزارگزی شمال گهواره نزدی’ رود خانه زمکان واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 100 تن سکنه، آب آن جا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و کمی توتون و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. ساکنان آن از تیره بهرامی قلخانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا