معنی آهیخته - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با آهیخته
آهیخته
- آهیخته
- بیرون کشیده شده، قد کشیده، آهِختِه، بَرکِشیدِه، آختِه، آهازیدِه، آهَنجیدِه، بَرهیختِه، فَراهیختِه
فرهنگ فارسی عمید
آهیخته
- آهیخته
- کشیده. برکشیده. بیرون آورده. برآورده. آخته. آهخته. آهنجیده. لنجیده. مسلول. مُشهّر. و رجوع به آهیختن، آهِختن، آختن و آهنجیدن شود
لغت نامه دهخدا