جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آدم نما

رحم نما

رحم نما
نماینده رحم، در اصطلاح پزشکی آینه یا دستگاهی که بوسیله آن درون رحم را ببینند
فرهنگ لغت هوشیار

بدن نما

بدن نما
که بدن را نشان دهد: جامۀ بدن نما، جامه ای که بدن از پشت آن نشان داده می شود.
- آیینۀ بدن نما، آیینه ای که تمام بدن را نشان می دهد. (ازیادداشتهای مؤلف) ، (اصطلاح بانک محاسبۀ برداشتها و بدهکاریهای مشتری که در ستون بدهکار یادداشت کنند. مقابل بستانکار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

گندم نما

گندم نما
ریاکار و دورو:
چون جو و گندم شده خاک آزمای
در غم تو ای جو گندم نمای.
نظامی.
رجوع به گندم نمایی و ترکیب ’گندم نمای جوفروش’ شود.
- گندم نمای جوفروش، گندم نما و جوفروش، جوفروش گندم نما، جوفروش و گندم نما، آنکه خویشتن یا چیزی را به ظاهر خوب نماید و درواقع چنان نباشد. (آنندراج). ریاکار. دورو: تا گندم نمای جوفروش نباشی. (منتخب قابوسنامه ص 34).
نمایم جو و گندم آرم به جای
نه چون جوفروشان گندم نمای.
نظامی.
تو آن گندم نمای جوفروشی
که در گندم جو پوسیده پوشی.
نظامی.
می نماید او وفا و مهر و جوش
وآنگه او گندم نما و جوفروش.
مولوی.
به بازار گندم فروشان گرای
که این جوفروش است و گندم نمای.
سعدی (بوستان).
زهی جوفروشان گندم نمای
جهانگرد و شبکوک و خرمن گدای.
سعدی (بوستان).
رجوع به گندم نمایی شود
لغت نامه دهخدا