قند مکرر، (تحفه)، قند سفید، و آن را اَبْلوج نیز گویند و اُبْلوج معرب آن است: تا آبلوج همچو تبرزد نشد بطعم تا چون نبات نیست بپیش نظر شکر بادا نهاده در دهن دولتت مقیم دست نشاط و عیش بفتح و ظفر شکر، پوربهای جامی
علامتی که بر تیزی طاق و ایوان نصب کنند، تاج خروس، صفحه نازکی که بر روی ساقه عمودی در جایی مرتفع آن را قرار دهند و آن به سهولت گردش می کند و معبر باد را نشان می دهد، پارچه گوشتی که بر ختنه گاه زنان می باشد و بریدن او سنت است