معنی آبادگری - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با آبادگری
آبادانی
- آبادانی
- آباد بودن، آباد ساختن زمین با کشت وکار، آباد کردن، جایی که در آن آب و گیاه پیدا شود و مردم در آنجا زندگانی کنند
فرهنگ فارسی عمید
آبادانی
- آبادانی
- عمران، آبادی، منسوب به شهر «آبادان»، آبادی، قریه، رفاه، آسایش، زراعت، کشاورزی
فرهنگ فارسی معین