جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آب خوید

آب خوردن

آب خوردن
آب نوشیدن آشامیدن آب. یا در یک آب خوردن، در یک لحظه در مدتی بسیار کوتاه. یا مثلظب خوردن، بسیار سهل خیلی آسان
فرهنگ لغت هوشیار

آبشخورد

آبشخورد
جایی از رود یا نهر یا حوض که از آن آب توان برداشت و خورد آبشخوار مشرب منهل آبخور، ظرف آبخوری، منزل مقام موطن، نصیب قسمت، سرنوشت
فرهنگ لغت هوشیار

آب آورد

آب آورد
آن چیز که آب آنرا بیاورد آب آورد، خاشاک و جز آن که دریا یا رود یا سیل با خود آورد. یا چشم آب. چشمی که به بیماری آب مبتلا باشد
فرهنگ لغت هوشیار

آب خوار

آب خوار
ویژگی آجری که در آب خیسانیده باشند تا گرد آن گرفته شود
آب خوار
فرهنگ فارسی عمید

آب شویی

آب شویی
شستن خاک زمین یا معدن برای جدا کردن مواد و فلزات معدنی از آن
آب شویی
فرهنگ فارسی عمید