هیئتی است که از طرف مردم هر شهر برای ادارۀ امور شهر انتخاب میشوند. انتخاب نمایندگان انجمن شهر با رأی مخفی و با اکثریت نسبی و مدت نمایندگی آنان چهار سال است. تعداد اعضای انجمن هر شهر به نسبت جمعیت از پنج تا سی تن تغییر میکند. تعداد اعضای انجمن شهر تهران باید سی تن باشد. کسانی میتوانند بعضویت انجمن شهر انتخاب شوند که تبعۀایران و لااقل سی سال شمسی و حداقل سه سال در محل انتخاب، سکونت و توانایی خواندن و نوشتن فارسی را داشته باشند و از حقوق اجتماعی محروم نشده باشند اهم وظایف انجمن شهر عبارت است از: 1- نظارت در حسن اداره وحفظ اموال عمومی متعلق بشهر. 2- تصویب و اصلاح بودجۀ شهرداری و بنگاههای وابسته بدان و وضع عوارض. 3- تصویب معاملات مربوط بشهر و نظارت در آنها. 4- مراقبت در اجرای وظایف شهرداری در امور مربوط ببهداشت و تفریح و رفت و آمد و تغذیه و آموزش و پرورش مردم شهر
گردآمدن. دور هم جمع شدن. مجلس ترتیب دادن. انبوه شدن: پریچهره هر روز صد چنگ زن بشادی بدرگه شدی انجمن. فردوسی. چو نزدیک کاوس شد پیلتن همه سرفرازان شدند انجمن. فردوسی. همه نامداران شدند انجمن چو دستان و چون قارن رزم زن. فردوسی. سپه سر بسر بر در پیلتن ز کشمیر و کابل شدند انجمن. فردوسی. - انجمن شدن بر کسی یا چیزی، بدوراو جمع شدن. در گرد وی فراهم آمدن و بر او جمع شدن: در کاخ بگشاد فرزند شاه بر او انجمن شد ز هر سو سپاه. فردوسی. بخاک اندر آمد سر تاجدار بر او انجمن شد فراوان سوار. فردوسی. چو ضحاک بر تخت شد شهریار برو سالیان انجمن شد هزار. فردوسی. در جادوییها به افسون ببست بر او سالیان انجمن شد دو شست. فردوسی. همه خیل کابل شدند انجمن بر آن کشته پیلان پولادتن. (گرشاسب نامه)