جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استوانش

استوانه

استوانه
جسمی است گرد، بن او وسر اودو دایره میباشد وبه یکدیگر موازی
استوانه
فرهنگ لغت هوشیار

استوانه

استوانه
ستون، جسمی که در دو سر آن دو دایره موازی یکدیگر باشند
استوانه
فرهنگ فارسی معین

استوانه

استوانه
هر جسم ستون مانند که در دو سر آن دو دایرۀ موازی یکدیگر قرار دارد
استوانه
فرهنگ فارسی عمید

استوان

استوان
استوار، برای مِثال پذیرفتیم و در دین استوانیم / به جز پیغمبر پا کش ندانیم (زراتشت بهرام - مجمع الفرس - استوان)
استوان
فرهنگ فارسی عمید

استوان

استوان
استوار. (جهانگیری). محکم. (برهان) (مؤید الفضلاء). متین:
پذیرفتیم و بر دین استوانیم
بجزپیغامبر با کس نخوانیم.
زراتشت بهرام.
لغت نامه دهخدا