جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اسپاهان

اسپاهان

اسپاهان
اصفهان. اسپهان. سپاهان. صفاهان. اصفاهان. مؤلف فرهنگ رشیدی گوید: و از اسپاه مأخوذ است اسپاهان، چه آن شهر همیشه موضع اقامت سپاه ایران بوده و در آن سگ نیز بسیار می بودچنانچه مؤلف تاریخ اصفهان علی بن حمزه گفته و الف ونون برای نسبت است. رجوع به اسپهان و اصفهان شود
لغت نامه دهخدا

اصپاهان

اصپاهان
لغت یا لهجه ایست در اصباهان: و همچنین حمزه روایت کند که این ناحیت (قم) از اسپاهان نقل و جدا کرده ام. (تاریخ قم ص 24). ورجوع به اصبهان و اصفهان و اصباهان و اسبهان شود
لغت نامه دهخدا

اسباهان

اسباهان
یاقوت در ذیل ’اصبهان’ گوید: و قال حمزه بن الحسن، اصبهان اسم مشتق من الجندیه و ذلک ان لفظ اصبهان اذا ردّ الی اسمه بالفارسیه کان اسباهان و هی جمع اسباه و اسباه اسم للجند و الکلب و انما لزمهما هذان الاسمان و اشترکا فیهما لان افعالهما لفقت لاسمائهما فالکلب یسمی فی لغه سک و فی لغه اسباه و تخفف فیقال اسبه فعلی هذا جمعوا هذین الاسمین و سموا بهما بلدین کانا معدن الجند الاساوره فقالوا لاصبهان اسباهان و لسجستان سکان و سکستان
لغت نامه دهخدا

سپاهان

سپاهان
آوازی در دستگاه همایون، اصفهان، برای مِثال نه چنان راست نهادی تو سپاهان و عراق / که کس از راهزنان ناله کند جز طنبور (سلمان ساوجی - لغت نامه - سپاهان)
سپاهان
فرهنگ فارسی عمید