جدول جو
جدول جو

معنی هنگامه

هنگامه
ازدحام، الم شنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو
فرهنگ واژه مترادف متضاد