معنی ناز ناز ادا، اطوار، دلال، شیوه، عشوه، غمزه، غنج، قر، کرشمه، جمیل، خواستنی، دلجو، ظریف، قشنگ، محبوب، نازنین، تفاخر، فخر، نازش، دلجویی، ملاطفت، نوازش، آسایش، رفاه، نعمتمتضاد: نیاز فرهنگ واژه مترادف متضاد