معنی ناخوش ناخوش بداحوال، بستری، بیمار، دردمند، کسل، مریض، ناسالم، زشت، تلخ، منغص، ناگوار، دلگیر، غمگین، گرفته، ملول، ناشاد، مکروه، ناپسند، نامطبوعمتضاد: خوش فرهنگ واژه مترادف متضاد