جدول جو
جدول جو

معنی مهار کردن

مهار کردن
مطیع کردن، منقاد ساختن، کنترل کردن، رام ساختن، زیر یوغ خود درآوردن، تحت سلطه خوددرآوردن، در اختیار گرفتن، گرفتار ساختن، بازداشت کردن، بستن، زدن، نصب کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد