معنی ملایم ملایم خلیق، سازگار، صلح جو، مهربان، معتدل، نرم خومتضاد: خشن، ناسازگار، آهسته، به تانی، کند، یواشمتضاد: تند، سریع، مطبوع، نوشین، خوشایندمتضاد: ناخوشایند، نامطبوع فرهنگ واژه مترادف متضاد