جدول جو
جدول جو

معنی مقاومت کردن

مقاومت کردن
ایستادگی کردن، پایداری کردن، مدافعه کردن، استقامت ورزیدن، پای مردی کردن
متضاد: تسلیم شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد