معنی مفسده جو مفسده جو آشوب طلب، بلوایی، فسادگر، آشوبگر، شریر، غوغاطلب، فتنه جو، مفتن، شرطلب، هیاهوطلبمتضاد: مصلح فرهنگ واژه مترادف متضاد