معنی معتکف شدن معتکف شدن گوشه گیر شدن، عزلت گزیدن، به عزلت نشستن، زاویه نشین شدن، مقیم شدن، عاکف شدن، گوشه نشین شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد