جدول جو
جدول جو

معنی معتقد شدن

معتقد شدن
باور کردن، مطمئن شدن، اعتقاد آوردن، ایمان آوردن، گرویدن
متضاد: منکر شدن، ارادت پیدا کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد