جدول جو
جدول جو

معنی مصروف داشتن

مصروف داشتن
اعمال کردن، به کار بردن، صرف کردن، مصروف کردن، خرج کردن، برکنار داشتن، منصرف کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد